راهكارهايي براي كاهش اضطراب دانش آموزان در امتحانات

1404/04/05

 امتحانات نهايي براي دانش آموزان پايه يازدهم به صورت مثبت و براي دانش آموزان پايه دوازدهم به صورت قطعي محاسبه مي‌شود.

 

اين وضعيت موجب ايجاد استرس در دانش آموزان شده است؛ استرسي كه تنها محدود به دانش آموزان پايه يازدهم و دوازدهم هم نيست و دانش آموزان ديگر پايه‌ها هم براي امتحانات پاياني خود دچار استرس هستند. استرس و اضطراب در روزهاي منتهي به خرداد در ميان دانش آموزان بيشتر مي‌شود و نه تنها به درس خواندن آنان لطمه مي‌زند كه حتي موجب بروز بيماري‌هاي روحي و افسردگي در ميان نوجوانان مي‌شود.

 

مريم قاسمي روانشناس و روان درمانگر نوجوان به پرسش‌ها در خصوص اضطراب امتحانات و وظايف خانواده‌ها براي كاهش استرس و اضطراب خانواده‌ها بدين شرح پاسخ داد:

 

آيا استرس دانش آموزان صرفاً به دليل آماده نبودن آن‌ها است؟ به طور كلي چه عواملي موجب استرس دانش آموزان و نوجوانان در ايام نزديك به امتحانات مي‌شود؟

 

آماده نبودن براي امتحانات تنها يكي از دلايل ايجاد استرس در ميان دانش آموزان است. طبيعي است كه نوجواني كه اطلاعات كافي ندارد و درسش را خوب نخوانده استرس داشته باشد اما ما استرس را در ميان دانش آموزاني هم مي‌بينيم كه اتفاقاً آمادگي خوبي دارند براي امتحان درسشان را خوب خوانده‌اند. يكي از اين امتحانات كنكور است كه رقابت سنگيني است و اختلاف رتبه داوطلبان بر سر جزئيات است.

 

بدن يك انسان، ميزان خاصي از اضطراب را مي‌تواند تحمل كند. رقابت‌هاي سنگيني مانند كنكور موجب مي‌شود تا سطح اضطراب دانش‌آموزان خيلي بالا رود و دچار تنش‌هاي شديدي شوند.

 

آزمون‌هاي مرحله اول كنكور، امتحانات نهايي و مرحله دوم كنكور در فاصله نزديكي پشت سر هم قرار گرفته است كه سطح اضطراب را در نوجوان به شدت افزايش مي‌دهد.

 

راهكارهايي براي كاهش اضطراب دانش آموزان در امتحانات نهايي و كنكور

 

گاهي تصميمات خلق الساعه و سياست‌هايي كه ناگهاني براي كنكور ابلاغ مي‌شود استرس را در ميان دانش آموزان بيشتر مي‌كند.

 

اگر دانش آموز در پايه اول مقطع متوسطه اول بداند براي كنكور بايد چگونه آماده شود استرس زيادي نخواهد داشت اما تغييرات كنكور براي دانش آموزان پايه يازدهم و دوازدهم در حين تحصيل استرس زيادي به آنها وارد مي‌كند.

 

دانش آموزان و نوجوانان براي كاهش استرس و اضطراب چه كاري بايد انجام دهند؟

 

اينكه دانش آموزان و نوجوانان براي كاهش استرس و اضطراب خود بايد چه كاري انجام دهند براي هر فرد نسخه متفاوتي دارد. بعضي از دانش آموزان از ابتداي دوران تحصيل از مقطع ابتدايي استرس و اضطراب داشته‌اند و با نقص تمركز يا اضطراب جدايي مواجه بوده‌اند. اين كودكان ممكن است نياز به جلسات روان درماني يا دارودرماني داشته باشند.

 

برخي ديگر از دانش آموزان به صورت مقطعي اضطراب دارند؛ آنان در مواجهه به موقعيت‌هاي اضطراب زا دچار استرس و اضطراب مي‌شوند. براي اين دسته از نوجوانان مي‌توان راهكارهاي موقتي ارائه كرد. براي اين دسته از دانش آموزان، بهسازي محيط درسي و مدرسه و رفتار مناسب و آرام‌بخش معلمان و كادر مدرسه در از بين بردن اضطراب‌ها و استرس‌ها بسيار مؤثر است.

 

متأسفانه شاهد هستيم در برخي از مدارس معلمان و مسئولان مدرسه به جاي رابطه مناسب و رفتار آرام بخش با دانش آموز، بالعكس سطح استرس آنان را افزايش مي‌دهند.

 

متأسفانه شاهد هستيم مدارس به دليل اينكه مي‌خواهند آمار بالاي قبولي در كنكور داشته باشند و اقتصادشان از همين طريق تأمين مي‌شود؛ از اين بابت فشاري روي خودشان حس مي‌كنند؛ زيرا مشتري‌هاي سال بعدشان والدين دانش آموزاني هستند كه براي سال بعد مي‌خواهند با توجه به آمار قبولي امسال مدرسه، براي ثبت‌نام سال بعد تصميم بگيرند؛ لذا طبيعتاً بخشي از اين فشار را به دانش آموزان منتقل مي‌كنند.

 

به جهت اينكه من مشاور امور نوجوانان هستم بسياري از اوقات به نوجوانان مشاوره درسي مي‌دهم و آنان را آرام مي‌كنم؛ برخي از اين نوجوانان به محض رفتن به مدرسه از طريق معلم و يا حتي مشاوران درسي در مدرسه، مجدداً دچار استرس و اضطراب مي‌شوند. اگر مدرسه برنامه‌هاي كاهش استرس و اضطراب نداشته باشد؛ اگر به فكر كاهش تنش در ميان دانش آموز نباشد؛ دانش آموز مدام با استرس و اضطراب مواجه مي‌شود و سطح آمادگي اش براي امتحانات نهايي و كنكور به شدت افت مي‌كند.

 

ادبيات معلمان و مشاوران درسي در كاهش سطح استرس و اضطراب بسيار مؤثر است؛ اما متأسفانه در برخي از مدارس ما عكس اين روند را شاهد هستيم؛ رفتار برخي معلمان سطح استرس دانش آموز را افزايش مي‌دهد. طبيعتاً مشاور و روان درمانگر هر كاري هم بكند دانش آموز در مدرسه باز استرس مي‌گيرد

 

خانواده‌ها و والدين چه كمكي مي‌توانند براي كاهش اضطراب فرزندان داشته باشند؟

 

خانواده‌ها اول بايد تكليف خودشان را با مسئله كنكور فرزندشان حل كنند؛ اينكه آيا مي‌خواهند فرزندشان وسيله‌اي براي برآورده شدن آرزوهاي خودشان باشد يا اينكه فرزندانشان انسان‌هاي مستقلي هستند كه حق خطا كردن يا حق شكست خوردن دارند.

 

خانواده‌ها بايد ببينند مي‌توانند به فرزندشان كمك كنند كه آنها با نقاط ضعف خود مواجه شوند يا خير. آيا مي‌توانند به فرزندان خود در هنگام شكست كمك كنند يا نه. وقتي والدين خودشان عامل فشار شوند؛ وقتي نوجوان را به شكل يك عامل برآورده شدن آرزوهاي بر باد رفته خود بدانند يا وسيله‌اي براي حفظ آبرو و يا ارتقاي جايگاه اجتماعي خود بدانند؛ فشار روي نوجوان زياد مي‌شود.

 

نوجوان مي‌داند كه نمي‌تواند در كنكور رتبه درخشاني كسب كند اما خانواده دائم به او مي‌خواهد اين تلقين را بدهد كه او حتماً بهترين رتبه را كسب مي‌كند.

 

نوجوان گاهي به ما مي‌گويد كه من مي‌توانم خودم با قبول نشدن در كنكور كنار بيايم؛ ولي پدر و مادرم را چه كنم.

 

نوجوان گاهي به ما مي‌گويد كه والدينش دائماً مي‌گويند كه تو مي‌تواني و بايد موفق شوي. گاهي اين ادبيات مثبت نگرانه و تشويق كننده ادبيات اضطراب دهنده است. نوجوان مي‌داند كه نمي‌تواند در كنكور رتبه درخشاني كسب كند اما خانواده دائم به او مي‌خواهد اين تلقين را بدهد كه او حتماً بهترين رتبه را كسب مي‌كند.

 

يكي از خطاهاي خانواده‌ها اين است كه تمام مسير موفقيت فرزند را در موفقيت در كنكور مي‌بينند. خصوصاً مو فقيت را در دانشگاه دولتي و آن هم در دانشگاه‌هاي برتر دولتي مي‌بينند. حتي خانواده‌هايي كه از نظر مالي شرايط مطلوبي دارند و مي‌توانند فرزند خود را به هر شكلي حمايت كنند. خانواده‌هايي كه مي‌توانند فرزند خود را به دانشگاه آزاد بفرستند و يا شرايط مناسبي در بازار برايش فراهم كنند باز هم فرزندشان را تحت فشار قرار مي‌دهند تا در دانشگاه دولتي تحصيل كند.

 

يكي از راه‌هايي كه خانواده‌ها مي‌توانند كمك كنند تا فرزندشان اضطراب و استرس نداشته باشد انجام ندادن رفتارهاي فوق است. خانواده‌ها بايد به نوجوان خود استقلال كافي را بدهند فرزندشان را به اين باور برسانند كه اين مسير مسير فرزندشان است. خانواده‌ها بايد به اين باور برسند كه صرفاً مي‌توانند يك سري امكانات به فرزندشان بدهند و نمي‌توانند براي آنها آينده‌شان را تعيين كنند.

 

خانواده‌ها بايد به اين باور برسند كه مسير موفقيت تنها قبولي در دانشگاه‌هاي دولتي خاص نيست و حتي امروزه بسياري از دانش آموزان ا مهارت آموزي در دوران دبيرستان و هنرستان مي‌توانند موفقيت‌هاي بسياري در بازار كار داشته باشند.

 

متأسفانه براي برخي از خانواده‌ها ليسانس داشتن از يك دانشگاه معتبر آنچنان با ارزش است كه نداشتن اين مدرك بي‌سوادي محسوب مي‌شود. اين نگاه افراطي به مسئله قبولي در كنكور باعث مي‌شود سطح استرس و اضطراب در فرزند افزايش شديدي پيدا كند. اين فشار و استرس‌هاي بيجا، منجر به عدم موفقيت فرزند در دوران دانشگاه مي‌شود و مي‌بينيم كه بسياري از اين دانش آموزان بعدها در زمينه‌اي فعاليت و امرار معاش مي‌كنند كه هيچ ارتباطي با رشته دانشگاهي و محل تحصيلشان ندارد

 


Top